مقاله نقد و بررسی تاريخ ايران از سقوط دولت ساساني تا خلافت عباسي

دسته بندي : علوم انسانی » علوم سیاسی
مقاله نقد و بررسي تاريخ ايران از سقوط دولت ساساني تا خلافت عباسي در 28 صفحه ورد قابل ويرايش

مهاجرت اعراب به ايران:

مهاجرت اعراب به ايران از راه خشكي و از سمت عراق بوده است. و از روزگاران بس كهن مردم فقير آن سرزمين كه سامي نژاد هستند پي در پي در جستجوي چراگاه و زمينه هاي بارور به سوي شمال كوچ مي كردند از سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح آباديهاي شمالي اين سرزمين كه كشورهاي عراق، سوريه، فلسطين، لبنان كنوني كه هلال خصيت ناميده مي شد، يعني سرزمين هلالي بار آور، مورد توجه عربها باديه قرار گرفت، و برنشان اين كوچهاي پياپي دراز تاريخ ساكنان اين سرزمين توانستند با كوچهاي پي در پي، دولتهاي سامي نژاد قديم چون اگر، بابل و دولتهاي آرامي و كنعاتي فنيقي و بحراني را در هلال پيدار سازند، اكنون از اين رو تيرهاي سامي نژاد مزبور ناگريز در جستجوي چرا گاه و آب با حواشي خود از آنجا به سرزمينهاي آباد شمالي كوچ نمايند. بنابراين عراق و سوريه و فلسطين كه شبه جزيره عربستان در مسان آنها واقع و دريا يا كوهستان يابند ميانه آنها نبود از روزگار ديرين كوچگاه عربها بوده است.

از جمله قبايلي كه در اواخر سلسله اشكاني و اوايل روزگار ساسانيان به ايران آمدند يكي طوايف بنوالعلم بوده كه به داخل ايران مهاجرت كرد، اين قبيله در پيش از اسلام در ايالت خوزستاني در هويزه و مناذركبري در شمال غربي اهواز مسكن داشتند و از بوميان آنجا به شمار مي رفتند و در هنگام حمله اعراب به ايران به ياري هم فراوان خود برخاستند با مهمانداران ايراني خويش جنگيدند و چون عربها بر خوزستان دست يافتند. به بصره كه شهري جديد الاحداث بود كوچيدند در زمان ساسانيان در ايان پادشاهي اردشير اول (41- 266) قابل ازد در كرمان تحت فرمانروايي ايران سكونت اختيار كرده بودند البته در بحرين نيز قبايل بني تميم و عبد القيس زير نفوذ ايران بودند، در حيره نيز تنوفيان بر بخش بزرگي از عربستان حكومت داشتند و عموماً خراجگذار دولت ايران به شمار مي رفتند و در واقع رغيب ايران بودند، بنابراين از روزگار ديرين ايران به درجات مختلف با اعراب نزديكي و مناسبات دوستانه داشته است. ولي با اين حال، ايرانيان حتي المقدور از مهاجرت اعراب به ايران جلوگيري مي كردند و در اين زمان عشاير بسياري از اعراب صحرانورد دو روي به مهاجرت آورده و به مرزهاي ايران نزديك شده بودند و اگر جلوگيري ساسانيان از ايشان توسط دولت دست نشانده حميره نبود در اندك زماني سراسر عراق و خوزستان و پارسي را عشاير عرب فرا مي گرفتند، چون اين عشاير فقير در مرزهاي ايران خطر بزرگي براي كشور به شمار مي رفتند، شخص ياران ساساني همواره مراتب جلوگيري از ايسان بودند. حتي پادشاهان عرب حيره كه تحت حمايت ايران بودند وظيفه مهم ايشان نگاهداري مرزها و دوراندن آن عشاير عرب از خاك ايران بود، چنانكه همين وظيفه را عنانيان پادشاهان دست نشانده روم در مرزهاي سوريه انجام مي دادند.

ولي با اين حال اعراب از ضعف دولت ها استفاده كرده به ايران هجوم مي آوردند و دست به قتل و غارت مي زدند چنانچه شاهپور دوم ( ذوالاكتاف) اعراب بنوتغلب و بنوبكر را كه باعث خراجي ايران شده بودند گوشمالي داد و همچنين در زمان خسرو اول (انوشيروان) دسته اي از قبيله ليزاياد از فرات گذشته در عراق و جزيره به تاخت و تاز و چپاول پرداختند و جنگي با ايرانيان كرد، مردمي انبوه را بكشند اين جنگ در تاريخ عرب به نام دير الجماجم معروف است زيرا آن واقعه در نزديكي ديري رخ داد كه تازيان از كمر كشتگان پشته اي ساختند، خسرو انوشيروان سپاهيان را به دفع ايشان فرستاد و ايشان را هلاك كرد.

حملات عرب پس از اسلام:

قرنها به اين سان گذشت و اعراب پيوسته به انبوهي شمار و سختي معيتشان مي افزود و ناگزير بودند موانع ايران ورودي و مصر را از پيش برداشته و براي رسيدن به زندگي بهتر راه مهاجرت را بر روي خود باز كنند. در اين هنگام پيغمبر اسلام (ص) لواي دعوت بر افراشت و اعراب را به پذيرش اين اسلام دعوت نمود.






فتوحات اعراب در زمان عمر:

خلاقت عمر همراه با پيروزيهايي بود كه سپاه اسلام در سوريه با فتح دمشق بدست آوردند، اكنون بايد در عراق نيز اقداماتي اولاً براي تثبيت وضعيت آن به نفع مسلمانان و ثانياً براي توسعة فتوحات صورت مي گرفت. در اين زمان، شهر حميره از دست ايرانيها خارج شده بود و طبعاً ايرانيان منتظر فرصتي بودند تا خطر جديد را دفع كنند. لشكر اعراب در دست مثني بن حارثه بود اما خلافت مدينه همانند زمان ابوبكر بر آن بود تا از حجاز، آن هم از قبايل شناخته شده آن فرماندهي را به عراق اعزام كند .

فتوحات اعراب در زمان عمر:

خلافت عمر همراه با پيروزيهايي بود كه سپاه اسلام در سوريه با فتح دمشق بدست آوردند، اكنون بايد در عراق نيز اقداماتي اولاً براي تثبيت وضعيت آن به نفع مسلمانان و ثانياً براي توسعة فتوحات صورت مي گرفت. در اين زمان، شهر حميره از دست ايرانيها خارج شده بود و طبعاً ايرانيان منتظر فرصتي بودند تا خطر جديد را دفع كنند. لشكر اعراب در دست مثني بن حارثه بود اما خلافت مدينه همانند زمان ابوبكر بر آن بود تا از حجاز، آن هم از قبايل شناخته شده آن فرماندهي را به عراق اعزام كند . سپس به اين منظور ابوعبيد بن مسعود را با هزار مرد جنگي بسيج كرد و به عراق فرستاد، مثني بن حارثه و عمر و بن حزم و سليطبن قيس نيز همراه او بودند اين سپاه برفت و در ثعلبيه فرود آمد. سليط بن قيس ابو عبيد را گفت: مبادا خود را بدين ورطه گرفتار سازي كه من شمار سپاه عجمان را بسيار مي بينم بهتر است كه به ناحيه باديه رويم و از عمر بخواهيم كه براي ما مدد فرستد، چون مدد رسيد آنگاه بيش مي رويم و جنگ را آغاز مي كنيم، ابوعبي گفت: اي سليط ترسيده اي به خدا سوگند.مثني گفت: نترسيده، او رأي صواب خود را با تو در ميان نهاد. من نيز مي گويم زنهار پيش مروي كه خود و يارانت را در وسط سرزمينشان گرفتار خواهي ساخت و آنان پنجه هاي خود را در پيكر تو فرو خواهند برد. ابوعبيد به سخن هيچ يك گوش فرا نداد و فرمان داد پل ببندند و در عين ناخشنودي آن دو سپاه از پل بگذرانيد. آن دو نيز از پل بگذشته ابو عبيد سپاه خود را منظم كرد و خود در قلب جاي گرفت، ايرانيان حمله آوردند و بر مسلمانان تير باران كردند جمع كثيري آنان را مجروح ساختند آنگاه اعراب چون تن واحدي محله آوردند و سپاه ايران واپس نشست. ايرانيان بار ديگر حمله كردند و در اين حمله ابوعبيد نخستين كس بود كه كشته شد و از مسلمانان خلق كشته شدند، باقي به سوي پل هجوم آوردند و از آن گذشتند مثني به حمايت از ايشان به جنگ در ايستاد تا همگان از پل بگذشتند و آخرين كس مثني بود آنگاه پل را ببريدند، اين جنگ به نبرد جسر معروف است .

بلازي مي نويسد: چون پارسيان ؟؟‌اجتماع تازيان را شنيدند ، مروان شاه ابروبند (ذوالحاجب) را به مقابلة ايشان فرستادند. انوشيروان اين سپهسالار را بهمن لقب داده بود و بدان تبرك مي جست، او را از آن باب ابروبند گفتند كه وي ابروان را كه از غايت پيري بر چشمانش فرو مي ريخت مي بست و نيز گفته اند كه نام وي رستم بوده است، ابوعبيد پل را اصلاح كرد زيرا نااستوار بود و بخشي از آن بريده شده بود آنگاه وي و نيز ديگر مسلمانان از مروحه آمدند و بر آن پل گذشتند و به سپاه ابروبند رسيدند، ابروبند چهارهزار مرد سلاح پوشيده و يك بيل داشت جنگي سخت در گرفت، زخم هاي فراوان بر پيكرها نشست و مسلمانان ناتوان گشتند، و شكست خوردند. جنگ پل روز دوشنبه در آخر ماه رمضان سال سيزدهم هجري رخ داد .

بنابراين علي رغم دليري كه مسلمانان از خود نشان دادند، به ليل حضور فيلهاي قوي هيكل كه در سپاه ايران بود، اسبانشان از صحنه گريختند و در نتيجه خودرويي به هزيمت نهادند. بنا به اختلاف نقلها، پل رومي رودخانه به دست خود اعراب يا دشمنانشان ؟؟ شده راه بازگشت نيز بسته شده بود. اين امر سبب تلفات بيشتر شد. با اين حال پل موقتي زده شد و اعراب با از دست دادن چهار هزار نفر از نيروهاي خود اين جنگ را كه به نام «يوم الجسر» يا روز پل خوانده شد به ايرانيان باختند .
دسته بندی: علوم انسانی » علوم سیاسی

تعداد مشاهده: 1734 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 28

حجم فایل:23 کیلوبایت

 قیمت: 29,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: